محلولهای گرمابی (هیدروترمال) که دارای منگنز بودهاند سبب تشکیل کانسارهای نوع چینه کران (Strata-bound) و رگهای اپی ترمال شدهاند. در موارد خاصی، ساختار تکتونیکی، همآیندهای لیتولوژی و شیمیایی، شاخصهای ایزوتوپی و پراگندگی REE امکان قیاس کانسارهای کهن را با انواع جدید (امروزی) که در بستر اقیانوسی و جزایر کمانی وجود دارد فراهم میسازد.
کمپلکسهای افیولیتی میزبان کانسارهای منگنز با رسوبات غنی از آهن و منگنز (Fe-Mn umbers) در افیولیتهای تتیس در ترکیه، قبرس، عمان، ایران و در کرانه خاوری اقیانوس کبیر شناخته شدهاند. این نوع کانیسازی از جمله مواردی است که بخشی از کانسارهای ایران را به خود اختصاص داده است.
کانسارهای گرمابی و چینهکران منگنز در خاستگاه جزایر کمانی عموماْدر سنگ میزبانهایی از جنس آندزیت، داسیت و ریولیت جای دارند، در کمربند توف سبز نئوژن (Neogen Green Tuff Belt) ژاپن کانسارهای منگنز میوسن میانی مطابقت و همگامی با کانسارهای تیپ کوروکو دارد. کمپلکسهای افیولیتی حاوی منگنز در فلوریدا ( کرتاسه پسین- میوسن)، در بوئناویستا(BuenaVista) جزایر سلیمان، جنوب باختری پاسیفیک و جزیره تونگا(Tonga) از نوع جزایر کمانی دانسته شدهاند (Roy,1992).
علاوه بر کانسارهای منسوب به جزایر کمانی یاد شده، کانسارهایی در مراکز گسترش کف اقیانوس (Sea-floor spreading centers) مثل انواع قبرس و عمان نیز شناخته شدهاند. (مانند کانسارGloconda در نوادا و کانسار Burmister در آریزونا).
بررسی کانسارهای مهم دنیا نشان میدهد که همهی کانسارهای مهم پرکامبرین و اغلبکانسارهای فانروزوئیک در میزبانهای رسوبی متعلق به حوضههای آبی کم عمق قرار دارند و در ساحلدریا تشکیل شدهاند. تغییرات سطح آب دریا و لایهبندی از لحاظ میزان اکسیژن در آنها(Stratified basins) نقش اصلی را در شکلگیری تودههای معدنی داشته است. نحوهی تشکیل برپایه مکانیسمهای تشکیل افقهای کم اکسیژن در میانهی آب دریاها و لایه بندی اکسیژن همانند آنچه که امروزه در دریای سیاه و بالتیک دیده میشود است.
حوادث پیشروی و پسروی و حاکمیت محیط کم اکسیژن با تشکیل شیلهای سیاه بفراوانی در طول تاریخ حوضههای رسوبی کره زمین بوقوع پیوسته است. این حوادث با اندازه گیری δC13قابل شناخت است و مقادیر آن میتواند اندازهگیری شود. در زمان کرتاسهی میانی کاستی اکسیژن در اقیانوس کبیر منحصر به محدوده رشد موجودات و ارگانیسمهایی بوده است که به عنوان عامل تقلیل اکسیژن در حوضه عمل کردهاند. در محیطهای بیاکسیژن، منگنز به صورت محلول در آبدریا باقی میماند و با مقدار اپتیمم اکسیژن، عنصر منگنز میتواند به شکل رسوب از مخزن بارور اصلی خارج شود. اکسیدهای منگنز در مرز تبدیل دو محیط اکسیژندار و بیاکسیژن تشکیل میشوند.
کربناتهای منگنز رسوبی در مراحل آغازین دیاژنز تشکیل میشوند و شاید علت آن حاکمیت شرایط احیاء کنندگی و اکسید شوندگی در محیط باشد که در محیط احیاء اجازهی آزادی به Mn داده میشود و در محیط اکسیدان شرایط برای تشکیل کربنات منگنز و نهشت آن فراهم میگردد. پیشروی آبدریا و اکسیدهشدن محیط از عواملی است که برای تشکیل بسیاری از کانسارهای تشکیل شده در رخسارهی کربنات ساحلی Shelf Carbonates) ( ارائه شده است ((Roy, 1992.
بر پایه آنچه ذکر شد و مقایسه ویژگیهای سازندهای کهن با شرایط فعلی در حوضههای کنونی میتوان تشکیل کانسارهای منگنز را بصورت زیر خلاصه کرد:
1- کانسارهای اولیه منگنز که امروزه تشکیل میشوند حاصل فرآیندهای فعالیت گرمابی کم حرارت در دریا یا خشکی هستند که به صورت رسوبی در حوضههای ژرف، دریاهای کمعمق یا دریاچهای (Lacustrine) شکل میگیرند. منگنز در محیط اسیدی و احیاءکننده متمرکز و با در اختیار داشتن اکسیژن و pH مناسب به صورت رسوب برجای گذاشته میشود. در هردو نحوهی تشکیل، دخالت مستقیم یا غیر مستقیم بیولوژیکی اهمیت دارد.
2- تغذیه منگنز از مراکز گسترش بستر دریاهای کنونی ارتباطی با میزان گسترش ندارد و نهشت منگنز در مراکز با جابجایی کم روی میدهد. در مواقعی که درجه حرارت بالا و سرعت خروج محلول گرمابی زیاد
باشد معمولا در این شرایط بندرت منگنز در جا، رسوب میکند، مگر در مواردی که چرخه آب در محیط مناسب باشد
3- منبع منگنز برای رسوبگذاری در حوضههای امروزی ممکن است چند گانه باشد، مانند منشاء از مواد تخریبی (در شرایط احیایی) یا تخلیه گرمابی از کف بستر، برای هر یک از موارد وابستگی خاصی شناخته نشده است.
4- ندولهای Mn-Fe عمیق نباید تماما آبزاد (Hydrogenous) یا مربوط به آغاز دیاژنز قلمداد شوند زیرا در موارد متعددی بررسی قسمتی از بخش نازک لایهای آنها دخالت هر دوعامل را نشان میدهند و تاریخ تکوین پیچیدهای دارند. همین پرسش برای تمرکز سایر فلزات در پوسته ندولها نیز وجود دارد.
5- نظریه تفکیک کانسارهای قدیمی در ارتباط با منشاء ولکانوژنی یا اگزالاتیو(Exhalative) یا غیر ولکانوژنی (تخریبی) نمیتواند چندان ارزشی داشته باشد. بلکه تنها میتوان کانسارها را به انواع رسوبی و گرمابی صرفا و بر مبنای مشخصات زمین شناسی و ژئوشیمیایی تقسیم کرد. منسوب نمودن کانسارهای رسوبی به انواع ولکانوژنی صرفا برپایه همجواری با ولکانیسم نیز ساده اندیشی و در مواردی خطاست.