کانسار‌های مس همراه با ولکانیسم زیر‌دریایی (‌ماسیو‌سولفید)

نهشته‌های سولفید توده‌ای به طور تیپیک حاوی بیش از 50 درصد کانی‌های سولفیدی مثل پیریت، پیروتیت، کالکوپیریت، اسفالریت و گالن می‌باشند (Seal et al., 2001). این نهشته‌ها خود به دو دسته نهشته‌های سولفید توده‌ای همراه با ولکانیک‌ها یا آتشفشانزادVMSو نهشته‌های سولفید توده‌ای همراه رسوبات SEDEXقابل تقسیم می‌باشند و این دو دسته نهشته سولفید توده‌ای در واقع دو انتهای اصلی طیف گسترده‌ای از نهشته‌های سولفید توده‌ای می‌باشند که در آنها نسبت ولکانیک‌ها و رسوبات متفاوت می‌باشد(Gebson and kerr, 1998) .

در این میان، نهشته‌های سولفید توده‌ای آتشفشانزاد (VMS) مهمترین دسته نهشته‌های سولفید توده‌ای هستند. این نهشته‌ها منبع عمده مس، روی و در مقدار کمتر سرب، نقره، طلا، کادمیم، سلنیم، قلع، بیسموت و سایر فلزات (در مقادیر خیلی کمتر) می‌باشند (Gebson and kerr, 1998). ذخایر VMS عموماً نهشته‌های استراتیفرم سولفیدی می‌باشند که به صورت توده‌ای و نیمه توده‌ای توسط سیالات هیدروترمالی در کف و زیر‌کف دریا و در گستره وسیعی از محیط‌های زمین‌شناسی گذشته و حال بوجود می‌آیند. این کانسار‌ها در توالی‌های چینه‌شناسی آتشفشانی- رسوبی که عموماٌ همزمان و همراه با سنگ‌های ولکانیک می‌باشند بوجود می‌آیند. به اعتقاد گیبسون و کر (Gebson and kerr, 1998)، نهشته‌های VMS محصول ورود و تخلیه شدن سیالات هیدروترمالی به آب دریا در طول گسل‌های همزمان با آتشفشان می‌باشند که معمولاٌ هم از لحاظ مکانی و هم از لحاظ زمانی همراه با دهانه‌های آتشفشانی و یا گودال‌های ولکانوپلوتونیک مثل گرابن‌ها و کالدراها می‌باشند. به طور کلی، سه مدل هیدروترمالی عمده برای تفسیر منشا فلزات تشکیل دهنده نهشته‌های VMS ارائه شده است:

1) مدل کنوکسیونی: در این مدل، فلزات از شستشوی ولکانیک‌های زیرین توسط سیالات گرم و فعال شده هیدروترمالی و جریان کنوکسیونی آن‌ها تأمین می‌شوند (Gebson and kerr, 1998)

2) مدل آبخانه‌ای: در این مدل، منشأ فلزات از آب‌های بین حفره‌ای و روزنه‌ای در یک واحد غنی از فلز زیرین می‌باشد (Lydon, 1988).

3)مدل اتاق ماگمایی: در این مدل سیالات فلزدار از یک اتاق ماگمایی کم عمق منشأ می‌گیرند (Gebson and kerr, 1998) به اعتقاد فرانکلین (Franklin, 1993)، گالی (Galley, 2003) و آلریچ و همکاران (Ulrich et al, 2003)، وجود این اتاق ماگمایی و نفوذی‌های ساب ولکانیک به عنوان منشأ گرمایی برای فعال شدن سیستم هیدروترمالی کانه‌ساز ضروری بوده و سیالات گرم شده کانه‌دار با سرد شدن تدریجی (به سمت بالا) ابتدا مس، و سپس روی و در پایان، سرب را ته‌نشست می‌کنند. زمان و سرعت سرد شدن بستگی به عمق آب دریا دارد. در مدل‌های فوق‌، معبر اصلی ورود سیالات به حوضه، گسل‌های حاشیه‌ای، گسل‌های همزمان با آتشفشان و رسوب‌گذاری و گسل‌های کالدرایی می‌باشند (Franklin, 1993 ؛ Gebson and kerr, 1998؛(Seal et al., 2001; Stix et al., 2003. تاکنون تقسیم‌بندی و رده‌بندی نهشته‌های سولفید توده‌ای (VMS و SEDEX) بر اساس فاکتور‌های مختلفی از جمله بر اساس محتوای فلزی (Solomon, 1976؛ Franklin et al., 1981 و poulsen and hannington, 1996)، جایگاه تکتونیکی (Sawkins, 1976)، سنگ میزبان و محیط تکتونیکی (Franklin et al., 1998 وBarrie and Hannington, 1997)، بافت و سنگ میزبان (Morton and franklin, 1987 و Gibson, 1999) لیتولوژی سنگ میزبان (Sangster Klau and large, 1980)؛ Barrie and Hannington, 1999; Divi et al., 1979 and Scott,1976; و نوع سنگ‌های ولکانیکی همراه و نسبت سنگ‌های میزبان ولکانیکی و رسوبی (Seal et al., 2001) صورت گرفته است. فرانکلین و همکاران (Franklin et al., 1998)، نهشته‌های سولفید توده‌ای را بر حسب محیط تکتونیکی و سنگ‌های همراه به 5 دسته تقسیم کرده‌اند: 1) نهشته‌های گروه بای‌مدال‌‌مافیک 2) نهشته‌های گروه بای‌مدال‌فلسیک 3) نهشته‌های همراه افیولیت‌ها 4) نشته‌های همراه با بازالت و رسوبات پلاژیک 5) نهشته‌های همراه با رسوبات فلسیک – سیلیسی کلاستیک.

در جدیدترین تقسیم‌بندی (Seal et al., 2001)، نهشته‌های سولفید توده‌ای بر اساس نوع سنگ‌های ولکانیکی همراه (یا نبود آنها) و نسبت سنگ‌های میزبان ولکانیکی و رسوبی به 6 تیپ گوناگون رده‌بندی شده‌اند:

(1) تیپ کروکو، (2) تیپ نوراندا، (3) تیپ قبرس، (4) تیپ بتورست، (5) تیپ بشی، (6) تیپ رسوبی اگزالاتیو (SEDEX).

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد