قسمت بزرگی از تولیدات جهانی طلا از مس – طلای پورفیری وذخایر تیپ کارلین به دست می آید.)Cooke &Simmons, 2000, Hagemann & Cassidy, 2000 (
در مقایسه با کانسارهای مس پورفیری، ذخایر تیپ کارلین به خاطر غیر قابل رؤیت بودنشان معروفند. ذرات در حد میکرومتری از طلا در کانسارهای اکسایدی نوع کارلین یافت میشود(Hochlla etal,1988).
این ذخایر دارای یک شکل کلی دو بعدی با کانههای بسیار ریز دانه ویک ارتباط زایشی بین عناصر Tl، Hg ، Sb، As وAu است. تناژهای آنها بسیار بالا ولی عیار آنها نسبتا˝ پایین است. طبیعت کانیسازی ( بسیار ریزدانه بودن آن) و محدود بودن گسترش جغرافیایی این تیپ ذخایر اپیترمال (تیپ پراکنده جانشینی) از ویژگیهای این تیپ ذخیره است. به علاوه این تیپ کانهها عموما˝ در امتداد گسلهایی که هاله سیلیسی دارند تشکیل میشوند. حداکثر فراوانی آنها درون سنگ کربناتی است. در واقع بخش اصلی ذخیره در زون کربناتی تشکیل میشود. زون کانهدار درون این سنگهای رسوبی با سیلیسیفیکاسیون گسترده وپراکندگی پیریت وطلای دانه ریز همراه با مقادیر متغیری از کوارتز، کلسیت، دولومیت، کانی های رسی، باریت و فلدسپات پتاسیم مشخص میگردد. سنگهای میزبان کربناتی ممکن است حاوی بیش از 5/0 درصد وزنی کربن آلی باشند. زون کانهدار اولیه به سمت بالاتدریجا˝ به یک زون دگرسانی آرژیلیتی (شستشوی اسیدی ) و اکسیداسیون سوپرژن تبدیل میشود(Wang etal, 1994).
در کل ذخایر تیپ کارلین به وسیله موارد زیر مشخص میگردند:
1- کنترلکنندهی قوی ساختاری کانهزایی، بوسیله گسلها و چینها.
2- سنگ میزبان رسوبی کربناتی از فاسیس های گوناگون± سنگهای آتشفشانی.
3- آلتراسیونهای دکربناسیون، آرژیلیتی شدن، سیلیسی شدن و سولفیدی شدن.
4- طلای ساب میکرون (2/0میکرومتر> ) در ارتباط با پیریت، پیریت آرسنیک دار و آرسنو پیریت.
5- آنومالی ژئوشیمیایی Au ،Ag ، As، Hg، Sb وTl .
سه متغیر اصلی که تشکیل اقتصادی طلا را باعث میشود در بندهای ذیل خلاصه می شود(Pals etal, 2003):
1- منشأ سیال: برخی از ماگماها سیالات غنی از طلا را به وجود آوردهاند که این سیالات از طریق پوسته زمین بالا آمده و این سیالات نیازمند مقادیری از هیدروژن و گوگرد جهت حمل طلا می باشند.
2- ساختار: سیالات هیدروترمال حاوی طلا باید از زونهای نفوذپذیر وگسله عبورکنند و به این ترتیب به سطح زمین راه یابند. گاهی اوقات سیالات طلادار به طور قائم از طریق یک شکاف بالا میآیند سپس به یک لایه افقی از سنگهای برشی شده برخود کرده و وارد پبلها شده و سپس به طور افقی حرکت میکنند.
کانیزایی عمدتا˝ در ارتباط با گسلهایی است که به عنوان معبری برای سیالات بالارونده کانهساز در منطقه بوده اند(Hofstra& Claine, 2000).
3- محیط میزبان: گاهی اوقات ترسیب طلای پراکنده در سیالات حاوی طلا آنقدر سرعت دارد که منجر به تمرکزات اقتصادی از طلا میشوند. فرایند رسوبگذاری توسط متغیرهایی مانند دما، فشار، شیمی و اختلاط سیالات مؤثر واقع میشوند.
از ویژگیهای شاخص مینرالوژیکی طلا در ذخایر تیپ کارلین این است که بخش بزرگی از طلا به صورت طلای ساب میکروسکوپی است که به صورت انحلال جامد (1/0 میکرومتر) ویا طلای کلوئیدی (1/0 تا01/0 میکرومتر) یا هردو، در پیریت وآرسنوپیریت رخ میدهد(Peters etal, 2002). پیریت مهمترین کانی سولفایدی حامل طلا در ذخایرتیپ کارلین است از لحاظ ترکیبی اینگونه پیریتهابوسیله بالا بودن مقدار As و پایین بودن نسبت S/Fe مشخص میشود( ( Mcclenaghan etal, 2004. طلا در ذخایر سولفیدی اولیه در پیریتهای آرسنیک دار مهمان میشود و اینگونه پیریتها حاوی دهها قسمت در میلیون طلا میباشند(Fleet & Mumin, 1996). مقدارکمتری از طلا در آرسنوپیریت جانشین میشود(Cabri etal, 2000) و بنابراین به عنوان کانی میزبان برای طلا اهمیت کمتری دارد. پیریتهای آرسنیکدار در کانسارهای نوع کارلین، فرمی از همرشدی را بر روی پیریتهای دیاژنتیک اولیه یا هیدروترمال نشان میدهد و گاهی اوقات زونهای رشدی نیز دارد( Berdberg, 2003). همچنین در برخی کانسارهای طلای گرین استون و سولفید تودهای نیز وجود دارند(برخی پیریتهای آرسنیکدار حاوی ذرات کروی هستند که چندین نانومتر قطر دارند و شامل اتمهای خالص طلا هستند که موازی با شبکه بلوری پیریت قرار میگیرند(Palenik etal, 2004). در کانسارهای نوع کارلین طلا به جای آرسنیک در پیریتهای آرسنیکدار و آرسنوپیریت جانشین میشود. مطالعات نشان میدهد که حضور اتمهای آرسنیک، جانشینی طلا به جای آهن در شبکه پیریت را تسهیل میکند(Relchet etal, 2003). بنابراین لازم نیست که محلول حتما˝ از طلا اشباع شود تا منجربه تشکیل محلول جامدطلا در پیریتهای آرسنیکدار شود(Simon etal, 1999).